کد مطلب:43169
شنبه 1 فروردين 1394
آمار بازدید:25
تفسير فرازهاي پانزدهم تا بيستم خطبه صد و پنجاه و يكم نهجالبلاغه كه امام علي مردم را از عذاب و انتقام بيم داده از مستي نعمتها بر حذر ميدارد چيست؟
«ثُمَّ إِنَّكُمْ مَعَشَرَ الْعَرَبِ أَغْراضُ بِلايا قَدِاقْتَرَبَتْ، فَاتَّقُوا سَكَراتِ النِّعْمَةِ، وَ احذَرُوا بَوائِقَ النِّقْمَةِ، وَ تَثَبَّتُوا فِي قَتامِ الْعِشْوَةِ، وَ اعْوِجاجِ الْفِتْنَةِ عِنْدَ طُلُوعِ جَنينِها، وَ ظُهُورِ كَمِينِها، وَ انْتِصابِ قُطْبِها، وَ مَدارِ رَحاها»
[سپس شما طائفة عرب، نشانهگاه بلاها و گرفتاريهايي هستيد كه نزديك شده است. بترسيد از مستيهاي نعمت، و برحذر باشيد از سختيهاي عذاب و انتقام، و قدم ثابت نماييد در تاريكيهاي غبار شبهه و انحرافات فتنه در هنگام باطن و ظهور پنهاني و برپاگشتن قطب و گرديدن آسياي آن.]
نعمتهايي كه خداوند سبحان به بندگانش عنايت فرموده است، براي همهكس نعمت تلقي نميشوند، حتي كساني هستند كه اگر همه امتيازات و نعمتهايي را كه خداوند متعال براي همه انسانها آفريده است به آنان بدهند، نه تنها شكرگزار آنها نميباشند، بلكه مانند طلبكاران خيلي جدّي، از طرفي با اراده و مشيت خداوندي در ستيز هستند و از طرف ديگر عالم طبيعت را كه تهيه كنندة آن امتيازات و نعمتها ميباشند، مورد توبيخ قرار ميدهند كه چرا دربارة آنان كوتاهي ورزيده است؟! علت چيست كه وقتي كه آنان به كهكشانها دستور ميدهند كه مسير خود را به سرعت تغيير بدهند و با كمال خضوع در بارگاه آن نابخردان نابكار، زانو بر زمين بزنند، گوش به دستور آنان نميدهند!
چشم باز و گوش باز و اين عما
حيرتم از چشمبندي خدا
آن كساني كه از موجوديت خود اطلاعي ندارند و گمان ميكنند كه در عرصة هستي به حال خود رها شده و هيچ محاسبهاي دربارة بهرههاي بسيار متنوع و متعددي كه نصيبشان ميگردد و لذائذي كه از آنها برخوردار ميگردند، صورت نخواهد گرفت، بايد بدانند كه قانون هميشگي عالم هستي كه حتي ذرّهاي از جهان بيكران را بدون حساب رها نميكند، اگر از بعد مادي سراغشان را نگيرد قطعي است كه مغز و روان و شخصيت آنان را مورد انتقام قرار داده، نخستين كيفري كه به آنها وارد خواهد ساخت، اختلال تباه كننده در فعاليتهاي آنها ايجاد خواهد كرد. يعني مغزي كه ميتوانست از فعاليت عالي تعقل برخوردار گردد، در اين فعاليت از كار خواهد افتاد، به اين معني كه مواد و قضايايي را كه مغز تحويل تعقل خواهد داد، چيزي جز تخيلات و انديشيدن دربارة طرق زورگويي و زراندوزي و سلطهگري، نخواهد بود. كيفر ديگري دربارة اين «خود گمكردهها» اجراء ميگردد، نابود شدن خوب و بد و زشت و زيبا و صحيح و باطل از فضاي درون آنان ميباشد. تا آنجا كه همة حقائق و واقعيات جهان هستي در خود طبيعي آنان خلاصه شده و براي هيچ موجودي، حق وجود بدون ارادة خود نميپذيرند! شما با ديدن اين كلمات، تعجب نكنيد و در شگفتي فرو نرويد كه ممكن نيست چنين انسانهايي هم در اين دنيا وجود داشته باشند! آري، آنان وجود دارند و افراد آنان كم هم نيست. شما دقت كنيد هرگاه ديديد كه يك انسان در برابر خودطبيعي خويشتن به زانو افتاده و با اين خود، در حال معاشقه و پرستش است، بدانيد كه به يكي از همان انساننماهايي كه مطرح كردهايم، رسيدهايد، اگرچه در جامعه خود را با امتيازات علمي، هنري، فرهنگي، خيرخواهي، صاحبنظري و امثال اينها مطرح نموده باشد. اينان، يا خود به حرفة شوم فضيلتكشي و انسانيتكشي كشيده شدهاند، و يا سلطهگران جوامع انساني با پيدا كردن رگ ضعف آنان، با اشكال گوناگون، از وجود آنان سوءاستفاده نموده و با منصب دلال ظلم مفتخرشان مينمايند.
ترجمه و تفسير نهجالبلاغه ج 24
آية الله محمدتقي جعفري
مطالب این بخش جمع آوری شده از مراکز و مؤسسات مختلف پاسخگویی می باشد و بعضا ممکن است با دیدگاه و نظرات این مؤسسه (تحقیقاتی حضرت ولی عصر (عج)) یکسان نباشد.
و طبیعتا مسئولیت پاسخ هایی ارائه شده با مراکز پاسخ دهنده می باشد.